طنز بدون شرح...
مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو
روبراه کن
شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه:
زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به
شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام
پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه:
معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت
هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه:
ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه
شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه:
زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه:
کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه:
راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد
مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و
زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت!
فقط 1% جمعیت دنیا رو داریم، اونوقت 30% کشتههای سوانح هوایی دنیا ایرانیاند،
سوار هواپیما بشی انگار سوار عزرائیل شدی؛ اصفهانیا راس میگن که دیگه
بلیط دوطرفه رفت و برگشت بخری ریسک داره، باید فقط یهطرفه خرید که ضرر توش
نباشه!
بچهها دور هم جمع شدن مثلا دارن میجنگن، بهشون میگم اسم چند تا
پهلوان ایرانی رو بگین، میگن: اسپایدرمن، جومونگ، مختار!
پول شارژ باطری موبایلمون از پول کارت شارژش بیشتر میشه،
پلوپز خریدم، ساخت ایران (نمیگم کدوم شهر تا توهین حساب نشه!) روش
نوشته «اتوماتیک» ولی توی دفترچهاش نوشته: اگه تهدیگ قهوهای کمرنگ دوست
دارین نیم ساعت، قهوهای پررنگ 45 دقیقه و قهوهای تیره یک ساعت صبر کنین و
بعد پلوپز رو خاموش کنین!
میریم تو مغازه میپرسیم آقا شارژ دوتومنی ایرانسل چند؟
مدیر باغ وحش پارک ارم تهران گفته مرگ ببر سیبری ممکن است ناشی از مصرف
«گوشت خر» باشد. یعنی ما از ببر هم پوست کلفتتریم؟!
زنگ زدم ۱۳۴ (سامانه هوا گو) برای هواشناسی، میگه هوا هم اکنون صاف تا
قسمتی ابری همراه با افزایش ابر، وزش باد و گردوغبار، با بارش پراکنده برف و
باران و مه صبحگاهی.
ماشین صفر رو از کمپانی تحویل گرفتیم، تا برسیم پمپ بنزین، بنزینش تموم
شد؛
رفتم کلانتری میگم گوشیم رو گم کردم. میگه کجا گم گردی؟ میگم پارک.
میگه چرا رفتی پارک؟؟؟؟
دختر 11 ساله به مامانش میگه: "آخه تو از عشق چی میدونی؟"،
ساعت ۶ صبح از ایرانسل اساماس اومده: با شارژ ۹۰۰۰ تومان دیگر،
برندهی ۲۱۰ تومان شارژ هدیه خواهید شد!
دانشگاه میزنن شروع سال تحصیلی یک مهر، استاداش بیست مهر میان،
دانشجوهاش یه ماه بعدش!
آمار جراحی بینی انجام شده در تهران 23 برابر کل قاره آسیا است،
با هر کی دوست میشیم، همون هفته تولدشه.
پوشکِ بچه از غذایِ بچه گرونتره!
یه میلیون وام میخوایم بگیریم، میگن ده میلیون پول باید تو حسابت
باشه!
مسئول خوابگاه میگه چرا دیر اومدی؟ میگم کلاس زبان بودم مامانم در
جریان هست. میتونین زنگ بزنین بپرسین.. میگه از کجا معلوم؟ شاید خودت و
مامانت از قبل با هم هماهنگ کرده باشین!!!
اساماس خالی ارسال میکنی انگلیسی حساب میکنن،
همین روزهاست که گداها با یه دستگاه کارتخوان بیفتن دنبالمون!
دزدگیر ماشینمو دزدیدن!
طرف سر هیچکدوم از کلاسهای دانشگاه نمیره اما هر ترم سر کلاس تنظیم
خانواده بدون غیبت حاضر میشه!
یارو دیگه تو خیابون نون جلو پاش میبینه بوس نمیکنه بزاره کنار،
برمیداره میخوره!
اینجا که من هستم کجاست ؟؟؟
انواع بله گفتن عروس ها!!!
عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله (این
اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)
عروس لوس:
بع..........له!
عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم،
خواهرم، دایی جون، عمهجون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان
کوچولو، ... ، مرحوم زنآقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این
عروس خانوم آخر هم یادشمیره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به
اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی
... اُ یس
عروس خجالتی: اوهوم
عروس پاچه ورمالیده: به کوری
چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل اینبزغاله (اشاره به داماد)
آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس هنرمند: با
اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعودکیمیایی، ...،
اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا..گرجی ، شیر علی قصاب
هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو،مرحوم مارلین دیتریش،
مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که بهپای این اتللوی خبیث
بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...
عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس
مُجلی نیست من که پایه ام ...
عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا..
الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر ومعین ... اعوذ با... من شیطان
رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر ....( و در آخر ) نعم
عروس
فمنیست: یعنی چی؟! چه معنی داره همش مابگیم بله ... چقدر زن باید تو سری
خور باشه چرا همش از ما سؤال می پرسن !... یه بار هم از این مجسمه بلاهت
(اشاره به داماد) بپرسین ... (اصولا اینقوم فمنیست جنبه ندارن که بهشون
احترام بذارن و یه چیزی ازشون بپرسن ...فقط باید زد تو سرشون و بهشون گفت
همینه که هست می خوای بخواه نمی خوای همبه درک)
برای مطلع شدن کامل از راز مثلث برمودا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
برای مشاهده به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب ...کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقالهنویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفهای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش بهعنوان یک کارشناس حرفهای موفقیت در حوزههای شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته: آ«من خواستهام بخشهای مهم کتابهای کمکی که تا به حال خواندهام و تجربههایی که در زندگیام داشتهام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتابهایی که در سطح جهانی فروخته میشوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضیها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید.
۱) فرصتهایی را میبینند و پیدا میکنند که دیگران آنها را نمیبینند.
۲) از مشکلات درس میگیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را میبینند.
۳) روی راهحلها تمرکز میکنند.
۴) هوشیارانه و روشمندانه موفقیتشان را میسازند، در زمانی که دیگران آرزو میکنند موفقیت به سراغشان آید.
۵) مثل بقیه ترسهایی دارند ولی اجازه نمیدهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.
۶) سوالات درستی از خود میپرسند. سوالهایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار میدهد.
۷) به ندرت از چیزی شکایت میکنند و انرژیشان را به خاطر آن از دست نمیدهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفیبافی و بیثمر بودن است.
۸) سرزنش نمیکنند (واقعا فایدهاش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده میگیرند.
۹) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیتشان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیتشان پیدا میکنند و بیشتر از ظرفیتشان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده میکنند.
۱۰) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامهریزی میکنند و فکر میکنند تا وقتی که کارشان را انجام میدهند استرس کمتری داشته باشند.
۱۱) خودشان را با افرادی که با آنها همفکر هستند متحد میکنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را میدانند.
۱۲) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرتانگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب میکنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمیگذارند زندگیشان اتوماتیکوار سپری شود.
۱۳) به وضوح و دقیقا میدانند که چه چیزی در زندگی میخواهند و چه نمیخواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی میکنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.
۱۴) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری میکنند.
۱۵) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمیکنند و زندگیشان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمیدهند.
۱۶) آنها دانشآموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار میکنند. آنها از راههای مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد میگیرند.
۱۷) همیشه نیمه پر لیوان را میبینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.
۱۸) دقیقا میدانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگیشان را با از شاخهای به شاخهای دیگر پریدن از دست نمیدهند.
۱۹) ریسکهای حسابشدهای انجام میدهند؛ ریسکهای مالی، احساسی و شغلی.
۲۰) با مشکلات و چالشهایی که برایشان پیش میآید سریع و تاثیرگذار روبهرو میشوند و هیچوقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمیکنند. با چالشها روبهرو میشوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره میبرند.
۲۱) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمیمانند تا آیندهشان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان میسازند.
۲۲) وقتی بیشتر مردم کاری نمیکنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل میکنند.
۲۳) بیشتر از افراد معمولی روی احساساتشان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچگاه برده احساساتشان نمیشوند.
۲۴) ارتباطگرهای خوبی هستند و روی رابطهها کار میکنند.
۲۵) برای زندگیشان برنامه دارند و سعی میکنند برنامهشان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامهریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.
۲۶) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی میخواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را میفهمند.
۲۷) ارزشهای زندگیشان معلوم است و زندگیشان را روی همان ارزشها بنا میکنند.
۲۸) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، میدانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها میدانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلیها خیال میکنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافتهاند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.
۲۹) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کردهاند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را میروند که کمتر کسی میتواند برود، شاد میشوند.
۳۰) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی میکنند و چه دارند و چه طور به نظر میرسند، توجهی ندارند.
۳۱) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا به خواستههایشان برسند خوشحال میشوند.
۳۲) متواضع هستند و اشتباهاتشان را با خوشحالی میپذیرند و به راحتی عذرخواهی میکنند. آنها از تواناییهایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمیشوند. آنها خوشحال میشوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصیشان لذت میبرند.
۳۳) انعطافپذیر هستند و تغییر را غنیمت میشمارند. وقتی وضعیتی پیش میآید که عادتها و آسایش روزمرهشان را بر هم میزند از آن استقبال میکنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را میپذیرند.
۳۴) همیشه سلامت جسمانی خودشان را در وضعیت مطلوبی نگه میدارند و میدانند که بدنشان خانهای است که در آن زندگی میکنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.
۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار میکنند و تنبلی نمیکنند.
۳۶) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.
۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمیکنند.
۳۸) وقتشان و انرژیشان را روی وضعیتهایی که از کنترلشان خارج است صرف نمیکنند.
۳۹) کلید خاموش روشن دارند. میدانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگیشان لذت میبرند و سرگرم میشوند.
۴۰) آموختههایشان را تمرین میکنند. درباره تئوریهای عجیب و غریب خیالبافی نمیکنند بلکه واقعبینانه زندگی میکنند.
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد،
زیرا با وجود این که پستاندار عظیمالجثهاى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید